امام حسین (ع) و احیای امر به معروف

بی شک حرکت و قیام امام حسین (ع) باعث احیای دین شد و حضرت آن را نوعی امر به معروف و نهی از منکر می داند،

انما خرجت لامر بالمعروف و النهی عن المنکر لا اشرا و لا بطرا

یعنی من برای امر به معروف و نهی از منکر قیام میکنم نه برای هوس یا فتنه انگیزی.

ولی برای بعضی از افراد این شبهه به وجود آمده که آیا قیام ایشان شرایط امر به معروف و نهی از منکر را داشته است؟

بعضی گفته اند: از جمله شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر ایمن بودن از خطر و ضرر است این شرط نه تنها موجود نبود بلکه با پیشینه و عملکرد یزید و حکومت بنی امیه با آن وضعیت استبدادی و کشتار بی رحمانه انسان های بی گناه روشن بود که چنین موقعیتی پیش نمی آید و اقدام امام حسین ع یا هرکس دیگر با مخاطرات جدی روبه رو است پس چگونه آن حضرت با این وضعیت اقدام به نهضت و امر به معروف و نهی از منکر نمود؟

ادر جواب باید گفت: اولا که امامان خودشان دلیل شرعی هستند و رفتار و کردار آنان ، به عنوان دلیل و حجت برای ما خواهد بود و از آنان باید پیروی کنیم.

پس با وجود ضرر داشتن ، چنین موردی استثناء می شود و  مى‏فهمیم که اگر مصلحت مهم‏ترى در کار بود باید امر به معروف و نهى از منکر نمود؛ هر چند احتمال ضرر و خطر داده شود.

    از این رو باید اهمیت مصلحت امر به معروف و نهى از منکر را با ضرر و مفسده احتمالى آن، سنجید؛ اگر مصلحت خیلی مهم باشد باشد، (مثل بقاى دین)، تحمل ضرر لازم است و ترک امر به معروف جایز نیست.

وفرق است  بین امر به معروف و نهی از منکر معمولی،  با جایی که جنبه عمومى و کلى دارد و احیاى دین و بقاى احکام و شعائر، به آن وابسته باشد و ترک آن موجب خسارت‏ها و مصایب جبران‏ناپذیرى بر مسلمانان شود. درست مانند آنکه در عصر حکومت یزید، ملیّت جامعه اسلام در خطر تغییر و تبدیل به ملیّت کفر واقع شده بود و اوضاع و احوال نشان مى‏داد که به زودى دین از اثر و رسمیت افتاده و فاتحه اسلام خوانده مى‏شود.

    امام حسین(ع) کاملاً از خطرى که متوجه دین شده بود، آگاه بود؛ از این رو در همان آغاز کار - که مروان در مدینه به آن حضرت توصیه کرد که با یزید بیعت کند - فرمود:

   انّا للّه و انّا الیه راجعون و على الاسلام السلام اذ قد بلیت الامّة براع مثل یزید

باید با اسلام وداع کرد؛ زیرا امت به راعى و شبانى مانند یزید مبتلا شده است؛ یعنى، وقتى یزید زمامدار مسلمین شود، معلوم است که اسلام به چه سرنوشتى گرفتار مى‏شود آنجا که یزید است اسلام نیست و آنجا که اسلام است، یزید نیست.

    در مقابل چنین خطر و منکرى، امام حسین(ع) باید به پا خیزد و دفاع کند و سنگر اسلام را خالى نگذارد؛ هر چند خودش و عزیزانش را بکشند خواهران و دخترانش را اسیر کنند؛ زیرا آن حضرت بقاى اسلام و بقاى احکام اسلام را از بقاى خودش مهم‏تر مى‏دانست؛ پس جان خود را فداى اسلام کرد و با آنکه اطفال و خاندانش در سختى و گرفتارى شدید بودند از برنامه خود و انجام وظیفه منصرف نشد.

قیام سیدالشهدا(ع) امر به معروف و نهى از منکر و مبارزه با ظلم، ستم، کفر و ارتجاع واقعى بود. اما تاریخ چنین امر به معروف و نهى از منکر و مبارزه با ظلم و کفر، به خود ندیده است؛ که یک نفر مانند امام حسین(ع) همراه با خاندان خود در احاطه لشکرى ستمگر باشد، اما در عین حال عزت و کرامت نفس خود را حفظ کرده و به وظیفه خود وفادار مانده باشد.

با این کار  امام حسین (ع)،  ارزش امر به معروف و نهی از منکر خیلی بالا رفت.   

پی نوشته ها:

مساله 5 ملحقات رساله آیت الله مکارم، ملحقات رساله آقای خویی با حاشیه آیت الله سیستانی م 5 ، امر به معروف و نهی از منکر آیت الله نوری همدانی

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد